بررسي اعجاز زيست شناختي قرآن

پدیدآورعبدالزهرا جلالی

نشریهدو فصلنامه قرآن و علم

شماره نشریه7

تاریخ انتشار1391/04/13

منبع مقاله

share 1838 بازدید
بررسي اعجاز زيست شناختي قرآن

دکتر عبدالزهرا جلالي*


چکيده

تبیین وجوه اعجاز قرآن از مسائل مهمی است که اندیشمندان مسلمان را ازآغاز نزول قرآن کریم به خود مشغول داشته است؛ زیرا به دلیل عظمت و گستردگی مطالب قرآن، در هر برهه ای از زمان، جنبه جدیدی از اعجاز قرآن، آشکار می شود. می توان گفت که دلیل وجود تعدّد وجوه اعجاز قرآن، هم به انسان بر می گردد، هم به متن قرآن؛ يعني به جهت ضعف دانش بشری، محدود بودن حوزه شناخت نسبت به مسائل هستی و اعتماد به ابزار شناخت انسانی (علم تجربی) و محتوای عالی و نکات لطیف آن، كشف همه ابعاد اعجاز به يك باره ميسّر نيست و اعجاز علمي قرآن يكي از همين وجوه است. در اين مقاله برخي از موارد كيهان شناسي مثل رتق و فتق آسمان ها، و كروي بودن زمين و برخي موارد زيست شناسي مثل سرچشمه بودن آب براي حيات، زوجيت و ... بررسي شده است.

واژه هاي اصلي:

قرآن، معجزه، اعجاز علمی، اعجاز زيست شناختي، کيهان شناسي، زيست شناسي.

مقدمه

عظمت فوق العاده قرآن چنان بود که همگان را تحت تأثیر و جاذبه منحصر به فرد خود قرار داد. در طول تاريخ هم افراد مختلف آن را با توجه به علاقه، تخصص و دیدگاه خود بررسی کرده اند.
یکی از زمینه های مهم بحث در اعجاز قرآن کریم، اعجاز علمی است. در زمینه مباحث علمي قرآن، می توان به سه رويكرد مشخص اشاره كرد.
الف ـ دیدگاه افراطی: به وجود همه علوم و دانش ها در قرآن قائل است.
ب ـ دیدگاه تفریطی: قرآن، تنها کتاب هدایت و انسان سازی است و اثری از مسائل علمی جدید در آن نیست.
ج ـ دیدگاه معتدل: با پذيرش اين که قرآن کتاب هدایت است و برخي آيات آن اشاره هاي علمي در راستاي اهداف هدايتي دارد که براي اثبات اعجاز علمی مي توان به آن ها استشهاد جست. (ر.ك. به: درآمدي بر تفسير علمي قرآن، محمد علي رضايي اصفهاني و تفسير علمي قرآن، ناصر رفيعي محمدي) در اين مقاله بر اساس رويكرد سوم برآنيم كه از اعجاز علمی قرآن مي توان براي دفاع از ساحت دین و جذب مردم، به خصوص جوانان و دانشمندان، به دين بهره برد و بر همين اساس برخي موارد اعجاز علمی قرآن را كه در كيهان شناسي و زيست شناسي ادعا شده است، بررسی مي شود.

اول) اعجازهاي علمي قرآن در حوزه زيست شناسي

الف ـ زوجیت گیاهان، بلكه موجودات

زوجیت گیاهان، بلکه همه موجودها، یکی از مسائل مهمی است که قرآن کریم به آن اشاره کرده است. بشر آن روز شناخت کافی از پدیده زوجیت نداشت. دانش گیاه شناسی، گیاه پزشکی و فیزیک به ویژه فیزیک هسته ای هم علوم نوپایی اند، با اين همه خداوند بزرگ در قرآن كريم پرده از رازهای عظیم در اين دانش ها برداشته و انسان ها را به تفکر و تأمل در نظام آفرینش دعوت کرده است و این چنین در آيات شریفه قرآن مي فرمايد.
«وَمِن كُلِّ شَيْ ءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّمْ تَذَكَّرُونَ» (ذاریات/ 49)؛ «و از هر چیزی دو زوج آفريديم، شايد يادآور شويد».
«سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لاَيَعْلَمُونَ» (یس/ 36)؛ «منزّه است كسى كه همه آن زوج ها را آفريد، از آن چه زمين مى روياند، و از خودشان و از آن چه نمى دانند».
«وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ» (ق/7)؛ «و از هر نوع [گياه ] زيبا در آن رويانديم».
علّامه طباطبایی در ذيل آيه 36 سوره يس مي نويسد.
«اين آيه تنزيه خداى تعالى را انشاء مى كند، چون قبلاً متذكر شد كه او را در برابر خلقت انواع نباتات و رزق ها از حبوبات و ميوه ها براى آنان شكر نكردند، با اين كه اين كار را از راه تزويج بعضى نباتات با بعضى ديگر كرده».
هم چنان كه در جاى ديگر نيز فرموده:
«وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ» (ق/7)؛ «واز هرنوع[گياه]زيبا در آن رويانديم».
در ضمن اين آيه اشاره مى كند به اينكه: مساله تزويج دو چيز با هم و پديد آوردن چيز سوم، اختصاص به انسان و حيوان و نبات ندارد، بلكه تمامى موجودات را از اين راه پديد مى آورد، و عالم مشهود را از راه استيلاد تنظيم مى فرمايد، و به طور كلى عالم را از دو موجود فاعل و منفعل درست كرده كه اين دو به منزله نر و ماده حيوان و انسان و نبات اند، هر فاعلى با منفعل خود برخورد مى كند و از برخورد آن دو، موجودى سوم پديد مى آيد، و جمله «مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ» با جمله بعدي ، در حکم بيان براى ازواج است. آن چه كه زمين مى روياند، عبارت است از نباتات، و ممكن هم هست بگوييم شامل حيوانات (كه يك نوع از آن آدمى است) نيز مى شود، چون اين ها هم از مواد زمينى درست مى شوند، خداى تعالى هم درباره انسان كه گفتيم نوعى از حيوانات است، فرموده: «وَاللَّهُ أَنبَتَكُم مِنَ الْأَرْضِ نَبَاتاً» «و خدا شما را با روييدنى (هم چون گياه) از زمين رويانيد». سوره نوح، آيه 17.
باز مؤيد اين احتمال ظاهر سياق است كه شامل تمامى افراد مبيّن مى شود، چون مى بينيم كه حيوان را در شمار ازواج نام نبرده، با اين كه زوج بودن حيوانات در نظر همه از زوج بودن نبات روشن تر بود. پس معلوم مى شود منظور از «مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ» هرچه را كه زمين از خود مى روياند همه گياهان، حيوانات و انسان هاست. «ومن انفسهم»، يعنى از خود مردم و «مِمَّا لاَيَعْلَمُونَ»، يعنى از آن چه مردم نمى دانند و آن عبارت است از مخلوقاتى كه هنوز انسان از وجود آن ها خبردار نشده، و يا از كيفيت پيدايش آن ها، و يا از كيفيت زياد شدن آن ها اطلاع پيدا نكرده است (ر.ك. به: طباطبایی، الميزان في تفسيرالقرآن، ج 17،
ص 89 ـ 88).
آیت الله مکارم شیرازی درباره آیه شریفه: «سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لاَ يَعْلَمُونَ» (یس/ 36) مي نويسد:
در اينكه منظور از «ازواج» در اين جا چيست، مفسران نظریات گوناگونی دارند. آنچه مسلّم است اين است كه واژه «ازواج» جمع «زوج» می باشد و معمولاً به دو جنس مذكر و مؤنث گفته مى شود، خواه در عالم حيوانات باشد، يا غير آنها، سپس این واژه، توسعه معنایی داده شده و به هر دو موجودى كه قرين يكديگر و يا حتى ضد يكديگرند «زوج» اطلاق مى شود، حتى به دو اطاق مشابه در يك خانه، يا دو لنگه در، و يا دو همكار و قرين، اين كلمه گفته مى شود، و به اين ترتيب براى هر موجودى در جهان زوجى متصور است.
به هر حال می توان گفت که بعيد نيست كه پدیده زوجيت در اينجا به همان معنى خاص آن يعنى جنس «مذكر» و «مؤنث» باشد، و قرآن مجيد نیز در اين آيه خبر از وجود زوجيت در تمام جهان گياهان و انسان ها و موجودات ديگرى كه مردم از آن اطلاعى ندارند مى دهد (مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج 18، ص 378 با اقتباس و تلخیص).
اين موجودات که از آن ها به «ازواج» تعبیر شده، ممكن است گياهان باشد كه می دانیم وسعت دايره زوجيت در آن روز، هنوز در آن ها كشف نشده بود و حتّی دانش گیاه شناسی وگیاه پزشکی ایجاد نشده بود و این علوم، دانش های نوپایی اند. يا اشاره به حيوان هاي اعماق درياها و اقیانوس ها باشد كه در آن روز كسى از آن آگاه نبود، و امروز گوشه اى از آن براى انسان ها كشف شده است. يا اشاره به موجودهاي ديگرى باشد كه در كره هاي ديگر زندگى مى كنند که دانش امروز در تلاش است معمای حیات در آن مكان ها را کشف کند.
يا موجودات زنده ذره بينى وحتی میکروسکوپی، که دانشمندان امروز، نر و ماده اى در آن ها سراغ ندارند، ولى دنياى اين موجودات زنده آن قدر پوشيده از معماست كه ممكن است دانش انسان ها هنوز به اين قسمت از آن راه نيافته باشد، حتى وجود زوجيت در جهان گياهان نيز در عصر نزول قرآن، جز در موارد خاصى مانند درختان نخل و امثال آن ناشناخته بود، و قرآن از آن پرده برداشت، و در سده های اخير اين موضوع با روش های علمى به اثبات رسيده كه پدیده زوجيت در عالم گياهان، عمومى و همگانى است.
اين احتمال نيز هست كه «زوجيت» در اين جا اشاره به وجود ذرات مثبت و منفى در دل تمام اتم ها باشد، زيرا مى دانيم همه اشياي اين جهان از «اتم» تشكيل يافته اند و اتم همچون آجر براى ساختمان عظيم عالم ماده است.
تا آن روز كه اتم شكافته نشده بود، خبرى از وجود اين زوجيت نبود، ولى بعد از آن وجود زوج هاى منفى و مثبت در هسته اتم و الكترون هايى كه به دور آن مى گردند، به اثبات رسيد. بعضى نيز آن را اشاره به تركيب اشيا از «ماده» و «صورت» يا «جوهر» و «عرض» دانسته اند، و بعضى ديگر كنايه از «اصناف و انواع مختلف» گياهان و انسان ها و حيوان ها و ساير موجودهاي عالم شمرده اند.
در نتیجه می توان گفت که اين آيه محدود بودن علم انسان را بيان مى كند و نشان مى دهد كه حقايق بسيارى در اين جهان هست كه از دانش ما پوشيده است (مکارم شیرازی، همان، ج 18، ص378 با اقتباس و تلخیص؛ حطیط، الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، ص138ـ137 با اقتباس و تلخیص).
آیت الله خویی درارتباط با این موضوع چنین مي نويسد.
«قرآن مجيد از يك حقيقت علمى مهم چنين خبرمى دهد كه: سنت و قانون ازدواج و زوجيت اختصاص به حيوانات ندارد، بلكه در تمام انواع نباتات نيز اين قانون حكم فرماست، آن جا كه مى گويد:
«وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ» (رعد/ 3)؛ «و از همه محصولات، در آن، يك جفت دوتايى قرار داد».
«سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لاَيَعْلَمُونَ» (يس/36)؛ «منزّه است كسى كه همه آن زوج ها را آفريد؛ از آن چه زمين مى روياند و از خودشان و از آن چه نمى دانند» (خویی، البیان فی تفسیرالقرآن، ص114؛ العطّار، موجز علوم القرآن، ص71). آيت الله مکارم شیرازی مي نويسد:
«و از همه محصولات، در آن، يك جفت دوتايى قرار داد» «وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ». اشاره به اينكه ميوه ها موجودات زنده اى هستند كه داراى نطفه هاى نر و ماده مى باشند كه از طريق تلقيح، بارور مى شوند.
اگر «لينه» دانشمند و گياه شناس معروف سوئدى در اواسط قرن 18م موفق به كشف اين مسأله شد كه زوجيت در جهان گياهان تقريباً يك قانون عمومى و همگانى است و گياهان نيز هم چون حيوانات از طريق آميزش نطفه نر و ماده، بارور مى شوند و ميوه مى دهند، قرآن مجيد در يك هزار و يك صد سال قبل از آن، اين حقيقت را فاش ساخت، و اين خود يكى از معجزات علمى قرآن مجيد است كه بيانگر عظمت اين كتاب بزرگ آسمانى مى باشد.
شكى نيست كه قبل از «لينه» بسيارى از دانشمندان اجمالاً به وجود نر و ماده در بعضى از گياهان پى برده بودند، حتى مردم عادى مى دانستند كه مثلاً اگر نخل را بر ندهند، يعنى از نطفه نر روى قسمت هاى ماده گياه نپاشند، ثمر نخواهد داد؛ اما هيچ كس به درستى نمى دانست كه اين يك قانون تقريباً همگانى است، تا اين كه «لينه» موفق به كشف آن شد، ولى همان گونه كه گفتيم قرآن قرن ها قبل از وى، از روى آن پرده برداشته بود.
در قرآن مجيد، آيات فراوانى است كه پرده از روى يك سلسله اسرار علمى كه در آن زمان از چشم دانشمندان پنهان بوده، برداشته، كه اين خود نشانه اى از اعجاز و عظمت قرآن است و محققانى كه در باره اعجاز قرآن بحث كرده اند، غالباً به قسمتى از اين آيات اشاره نموده اند.
اين موضوع در سوره لقمان آيه 10 نيز آمده است: «وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ»؛ «و از آسمان آبى فرو فرستاديم و (انواع گياهان) از هر جفت ارجمندى در آن (زمين) رويانديم» (مکارم شیرازی، همان، ج 10، ص120ـ119؛ بابایی، برگزیده تفسير نمونه، ج 2، ص 463).
دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی، در ارتباط با این موضوع مي نويسد:
در آيات متعددى از قرآن به زوجيت ميوه ها و گياهان و انسان ها اشاره شده است (رعد/3؛ شعراء/7؛ يس/36) همين مضمون در آيات حجّ/5؛ لقمان/10؛ ق/7؛ طه/53 واعراف/189 نيز يافت مى شود. در برخى آيات به زوجيت چيزهايى اشاره شده كه انسان اطلاعى از آنها ندارد (يس/36) و در برخى آيات سخن از زوجيّت همه موجودات است، مانند: «وَمِن كُلِّ شَيْ ءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّمْ تَذَكَّرُونَ» (ذاریات/49)؛ «و از هر چيز جفتى آفريديم، باشد كه شما متذكّر شويد ».
واژه زوج در حيوانات به نر و ماده و در غير حيوانات به هر يك از دو چيزى كه قرينه يك ديگر است،گفته مى شود و به چيزهاى مقارن، مشابه و متضاد نيز اطلاق مى گردد، از اين رو برخى واژه زوج را درباره ذرات درون اتم (الكترون و پروتون) و نيروهاى مثبت و منفى به كار برده اند. بسيارى از مفسران و صاحب نظران با شگفتى، آيات فوق را از اشارات علمى قرآن به مسأله زوجيت گياهان و زوجيّت عام موجودات ، و برخى آن را اعجاز علمى قرآن دانسته اند، زيرا انسان ها از قديم مى دانستند كه برخى گياهان هم چون نخل، زوج هستند؛ امّا نظريه زوجيت عمومى را كارل لينه گياه شناس معروف سوئدى، در سال 1731 ميلادى ابراز كرد. بنابراين، مردم عصر نزول از زوجيت همه گياهان اطلاع نداشتند؛ ولى قرآن نه تنها به اين مطلب، بلكه به زوجيت همه موجودات اشاره كرد و تا قرن اخير كسى از آن اطلاع نداشت و این در واقع نوعى رازگويى قرآن است كه حكايت از وجود اعجاز علمى در اين كتاب مقدس دارد. (رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص277ـ 282 با تلخیص)

ب ـ تركيب هاي متناسب و معين نبات ها

قرآن مجيد، براي آگاهی دادن به انسان ها و تشویق آن ها به تفکر در نظام آفرینش، در آيه هاي متعدد، پرده از اسرار آفرينش برداشته است. خداوند زمانی این حقایق مهم را گفت که همه مردم کشورهای جهان از آن ها بی خبر بودند، و پس از گذشت چند قرن، با پیشرفت دانش ها و علوم بشری، بعضی از این حقایق و اشاره هاي علمی آشكار شد و این هم از امتیازهاي این کتاب شمرده می شود. خداوند دانا باز پرده از یکی از اسرار آفرینش برمی دارد و در مورد تركيب هاي متناسب و معين نبات ها می فرماید :
«وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيَها مِن كُلِّ شَيْ ءٍ مَوْزُونٍ» (حجر/ 19)؛ «و زمين را گسترانديم؛ و در آن [كوه هاى ] استوارى افكنديم؛ و از هر چيز متناسبى در آن رويانديم».
در اين آيه به تركيب هاي متناسب و معين نبات ها كه يكي از اسرار دقيق جهان آفرينش مي باشد اشاره شده است. به نظر برخی از محققان، آيه شریفه بیان می دارد که هر چیزی که روی زمین می روید، وزن خاصی دارد، به گونه اي که اگر بعضی از اجزای آن زياد یا كم شوند، چیز دیگری با ترکیب کاملاً مغایر به وجود خواهد آمد. این آیه بر حساب گری دقیق و نظم شگرف و اندازه های متناسب در همه اجزای گیاهان هم دلالت دارد و اين که هر یک از دیگری جدا مي باشند، البته اگر چه در اصل، ظاهر آیه در مورد گیاهان و نبات ها می باشد، اما مانعی ندارد که از مفهوم گسترده ای برخوردار باشد تا همه موجودات، حتی انسان، حیوان و... را در برگیرد (خویی، البیان فی تفسیرالقرآن، ص71؛ بابایی، احمدعلی، همان، ج 2، ص 527؛ مؤدب، اعجاز قرآن، ص 213).

ج ـ نقش بادها در تلقیح گیاهان

چگونگي باروري گیاهان، عوامل آن و نقش باد در تلقيح گياهان از معماهای بنیادی بشر بوده است و دانشمندان سال های زیادی صرف کشف این معماها کرده اند، اما قرآن پانزده قرن پیش این حقایق علمی را با صدای رسا بازگو کرد و اهل اندیشه را به تأمل در جهان هستی فراخواند:
آيه شریفه «وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَاأَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ» (حجر/ 22)؛ «و باد [ها] را بارور كننده(ابرها و گياهان) فرستاديم؛ و از آسمان آبى فرو فرستاديم و شما را با آن سيراب ساختيم؛ در حالى كه شما ذخيره ساز آن نيستيد» به تأثیر مهم بادها اشاره دارد و اين كه بادها نقشی بنیادین در ایجاد باران بازي مي کنند ، هم چنين نقش بادها در تخليه فضاي الكتريكي ميان ابرهاي حامل باران و تأثير آن در لقاح نبات ها را بيان مي كند؛ که در اين آيه به آن اشاره گرديده است. به نظر برخی از محققان ، آيه شریفه بیان می دارد که «وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ» (رعد/ 3) «و از همه محصول ها، در آن، يك جفت دوتايى قرار داد». دکتر محمد علی رضایی اصفهانی در این زمینه مي نويسد:
«برخى در تفسير آيه چنین گفته اند که: مقصود بادهايى است كه گرده هاى گياهان نر را به گياهان ماده مى رسانند و آن ها را زايا مى كنند، و اين آيه را نمونه اى از اعجاز علمى قرآن دانسته اند. تفسير ديگر اين است كه آيه اشاره به لقاح ابرها و بارور شدن آن ها دارد، زيرا ادامه آيه كه مسئله نزول باران را مطرح كرده، نتيجه لقاح ابرهاست. احمد امين نیز اين آيه را معجزه اى جاودانى مى داند، زيرا منظور از آن تأثيرى است كه باد در اتحاد الكتريسيته مثبت و منفى در دو قطعه ابر و آميزش و لقاح آن ها دارد.
برخى نيز برآن هستند كه در حقیقت آيه مى تواند اشاره به لقاح ابرها و گياهان، هر دو باشد، چون بخش اول آيه مطلبى كلى را مى گويد (زايا بودن بادها) كه اعم از لقاح ابرها و گياهان است؛ ولى در ادامه، آيه درحقیقت يكى از نتايج اين لقاح را كه همان نزول باران از ابر است،يادآور مى شود» (رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص291؛ همو، درآمدی برتفسیر علمی قرآن، ص428ـ 426).

د ـ آب سرچشمه حیات موجودهاي زنده

در مورد پيدايش همه موجودهاي زنده از آب كه در ذيل آيه 30 سوره انبياء «وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْ ءٍ حَيٍّ» به آن اشاره شده سه تفسير مشهور هست.
1ـ آب سرچشمه ايجاد موجودهاست.
2ـ حيات همه موجودهاي زنده ـ گياهان و حيوانات ـ به آب بستگى دارد؛ آبى كه مبداء آن بارانى است كه خداو ند از آسمان نازل می کند.
3ـ واژه «ماء» به آب نطفه اشاره دارد كه موجودهاي زنده معمولاً از آن به وجود مى آيند.
جالب اين كه دانشمندان معتقدند نخستين جوانه حيات در اعماق درياها پيدا شده است، به همين دليل آغاز حيات و زندگى را از آب مى دانند، و اگر قرآن، آفرينش انسان را از خاك مى شمرد، نبايد فراموش كنيم منظور از خاك همان طين (گل) است كه تركيبى است از آب و خاك.
اين موضوع نيز قابل توجه است كه طبق تحقيق دانشمندان، قسمت عمده بدن انسان و بسيارى از حيوانات را آب تشكيل مى دهد؛ در حدود هفتاد درصد! (مکارم شیرازی، همان، ج 13، ص396؛ نیز نزدیک به این نظر: معرفت، علوم قرآنی، 356ـ354، همو، التمهید فی علوم القرآن، ج6، ص36ـ31؛ محمود الجندی، الموسوعة العالمیة فی اعجاز القرآن والسنة النبویة. ص264ـ 261).
بررسي: اگر احتمال سوم در آيه را بپذيريم، آيه بر اعجاز علمي دلالت ندارد و اعجاز علمي قرآن در اين آيه قطعي نيست.

دوم) اعجازهاي علمي كيهان شناسي

الف ـ اشاره به کروی بودن زمین

یکی دیگر از اسراری که قرآن مجید چهارده قرن پیش از آن پرده برداشت، وجود چند مشرق و مغرب است که قرن ها بعد کشف شد و همین مسأله، بر کروی بودن زمین دلالت می کند؛ البته این موضوع بسیار مهم بود؛ به گونه اي که به یکی از مسائل چالشی میان ارباب کلیسا که طرفدار هیئت بطلمیوسی وارسطویی بودند و دانشمندانی مانند گالیله تبديل شد و همین نوع بحران ها به انقلاب علمی وصنعتی غرب انجاميد؛ اما قرآن این حقیقت علمی بزرگ را به طرز جالبی برای انسان ها آشکار می نماید و می فرماید:
«رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ» (الرحمن/ 17)؛ «(او) پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر است».
«وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا» (اعراف/ 137)؛ «و به گروهى كه همواره تضعيف مى شدند، خاوران زمين (فلسطين) و باخترانش را، كه آن را پربركت كرده بوديم، به ارث داديم».
«رَبُّ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ» (صافات/ 5)؛ «(همان) پروردگار آسمان ها و زمين و آن چه بين آن دو است و پروردگار خاوران».
«فَلاَ أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ» (معارج/ 40)؛ «و سوگند ياد مى كنم به پروردگار خاوران و باختران! كه قطعاً ما تواناييم».
«وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحَاهَا» (نازعات/30)؛ «و بعد از آن، زمين را گسترش داد».
در آیات بالا به ویژه آيه «وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحَاهَا» به كروي و بيضي بودن زمين اشاره شده است، زيرا اگر زمين مسطح بود، تنها يك مشرق و يك مغرب داشت . تعبير به «دحيها» كه از «دحية» به معني گستردن مشتق شده، گوياي كروي بودن زمين است.
آيت الله خویی در ارتباط با این موضوع چنین مي نويسد:
«يكى ديگر از اسرارى كه قرآن مجيد از روى آن پرده برداشته است، كروى بودن زمين مى باشد. خداوند متعال مى فرمايد:
«وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا» (اعراف/ 137)؛ «و به گروهى كه همواره تضعيف مى شدند، خاوران زمين (فلسطين) و باخترانش را، كه آن را پربركت كرده بوديم، به ارث داديم».
«رَبُّ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَابَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ». (صافات/5)؛ «(همان) پروردگار آسمان ها و زمين و آن چه بين آن دو است و پروردگار خاوران».
«فَلاَ أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ» (معارج/40)؛ «سوگند! به پروردگار مشرق ها و مغرب ها كه ما تواناييم».
اين سلسله آيات در عين اين كه بر متعدد بودن محل طلوع و تابش آفتاب و محل غروب آن دلالت مى كند، بر كروى بودن زمين نيز اشاره دارد، زيرا اگر زمين كروى باشد، طلوع و تابيدن آفتاب بر هر جزيى از اجزاى كره زمين، مستلزم اين خواهد بود كه از جزء ديگر آن غروب بكند و در اين صورت تعدد مشرق ها و مغرب ها بدون هيچ تكلّف و زحمتى، روشن مى شود، ولى در صورت غير كروى بودن زمين، تعدّد مشرق ها و مغرب ها كه از آيه استفاده مى شود، قابل درك و مفهوم نخواهد بود؛ اما قرطبى و برخى از مفسران، مشارق و مغارب را به مشرق ها و مغرب هاى آفتاب كه با اختلاف روزهاى سال تغيير مى كند، تفسير كرده، تعدّد مشارق و مغارب را بدين گونه حل نموده اند؛ ولى اين تفسير، خلاف ظاهر آيه است و قابل قبول نمى باشد، زيرا كه آفتاب در روزهاى سال، مشارق و مغارب خاص و معينى ندارد تا مورد سوگند قرار گيرد، اين است كه بايد منظور از مشارق و مغارب، مشرق ها و مغرب هايى باشد كه در اثر حركت و كروي بودن زمين و اختلاف افق ها، در نقاط مختلف زمين به وجود مى آيد (خویی، سیدابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ص 71).
آيت الله مکارم شیرازی در باره این موضوع مي نويسد:
«در آيات قرآن مجيد گاهى تعبير «مشرق» و «مغرب» به صورت «مفرد» آمده است مانند آيه 115 بقره «وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ» «مشرق و مغرب از آن خدا است» و گاه به صورت «تثنيه» آمده است، مانند آيه 17 سوره رحمن «رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ » «(او) پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر است» و گاه به صورت «جمع» المشارق و المغارب مانند، آيه مورد بحث.
بعضى كوته نظران اين تعبيرات را متضاد پنداشته اند، در حالى كه همگى هماهنگ، و هريك اشاره به نكته اى است، توضيح اينكه خورشيد هر روز از نقطه تازه اى طلوع، و در نقطه تازه اى غروب مى كند، بنا بر اين به تعداد روزهاى سال مشرق و مغرب داريم، و از سوى ديگر در ميان اين همه مشرق و مغرب، دو مشرق و دو مغرب در ميان آنها ممتاز است كه يكى در آغاز تابستان، يعنى حد اكثر اوج خورشيد در مدار شمالى، و يكى در آغاز زمستان، يعنى حد اقل پايين آمدن خورشيد در مدار جنوبى است (كه از يكى تعبير به مدار رأس السرطان و از ديگرى تعبير به مدار رأس الجدى مى كنند) و چون اين دو كاملاً مشخص است، روى آن مخصوصاً تكيه شده است، علاوه بر اين دو مشرق و دو مغرب ديگر كه آن ها را مشرق و مغرب اعتدالى مى نامند (در اول بهار و اول پاييز هنگامى كه شب و روز در تمام دنيا برابر است) نيز مشخص مى باشد كه بعضى «رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ» را اشاره به آن گرفته اند و آن نيز قابل توجه است؛ اما آنجا كه به صورت «مفرد» ذكر شده، معنى جنس را دارد كه توجه تنها روى اصل مشرق و مغرب است؛ بى آن كه نظر به افراد داشته باشد. به اين ترتيب تعبيرات مختلف بالا هر يك نكته اى دارد و انسان را متوجه تغييرات مختلف طلوع و غروب آفتاب و تغيير منظم مدارات شمس مى كند (مکارم شیرازی، همان، ج 25، ص 46 و ص 83).
علّامه طباطبایی در ارتباط با این موضوع معتقد است:
««فَلاَ أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ عَلَى أَن نُبَدِّلَ خَيْراً مِنْهُمْ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ» (معارج/40ـ41)؛ «و سوگند ياد مى كنم به پروردگار خاوران و باختران! كه قطعاً ما تواناييم بر اين كه بهتر از آنان را جاى گزين كنيم؛ و ما پيشى گرفته شده (و مغلوب) نيستيم»؛ يعنى مشارق خورشيد، و مغارب آن. چون خورشيد در هر روز از ايام سال هاى شمسى مشرق و مغربى جداگانه دارد، هيچ روزى از مشرق ديروزش طلوع و در مغرب ديروزش غروب نمى كند، مگر در مثل همان روز در سال هاى آينده. احتمال هم دارد مراد از مشارق و مغارب مشرق هاى همه ستارگان و مغرب هاى آن ها باشد» (طباطبایی، همان، ج20، ص32).
محمد تقی شریعتی مي نويسد:
««إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ» تکویر/ 1: اصل تكوير به معنى درهم پيچيدن يا چيزى را برچيز ديگرى گرداندن و پيچاندن است. مثل آنكه جامه اى را در هم پيچند و در گوشه اى افكنند يا عمامه را بر سر پيچند بطوري كه هر دورى دور ديگر را فرو پوشد، با توجه به اين معنى لطف تعبير آيه «يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ» (زمر/ 5) «شب را بر روز مى پيچد و روز را بر شب مى پيچد » دانسته مي شود چون اگر زمين كروى نباشد پيچاندن و گرداندن شب بر روز و روز بر شب معنى ندارد پس اين آيه كريمه به خوبى و صراحت كرويت زمين را فهمانده است. بارى با توجه به معنى تكوير معنى آيه دانسته مي شود يعنى روز كه خورشيد از مدارش خارج شده نور و حرارتش نابود بلكه جرم و هستي اش متلاشى گردد» (شریعتی، تفسیر نوین، ص 84).
بررسي: با توجه به وجود قول غير مشهور در مورد كروي بودن زمين
در يونان باستان (ر.ك. به: پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، رضايي اصفهاني،
ج1، مبحث زمين) بيش از شگفتي علمي قرآن در مورد كروي بودن زمين،
اثبات نمي شود.

ب ـ رتق وفتق (پيوستگى و جدايى) آسمان ها

مطابق نظرهاي علمی دانشمندان، منظومه شمسي در اصل يك توده متراکم و واحدی بود كه بر اثر عوامل و حوادثی به تدریج، از هم مجزا شده اند، البته این موضوع همواره دانشمندان را به پژوهش وتحقیق فراوان وادار کرده است که تاکنون ادامه دارد و آنان در مورد چگونگي آغاز آفرینش جهان تحقيق مي كنند؛ ولي قرآن در دوره ای پرده از این حقیقت برداشت که مردم در بی خبری کامل به سر می بردند. این کتاب عظیم پیرامون موضوع رتق وفتق (پيوستگى و جدايى) آسمان ها می گوید:
«أَوَ لَمْ يَرَالَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْ ءٍ حَيٍّ أَفَلاَ يُؤْمِنُونَ» (انبیاء/30)؛ «آيا كافران نديدند كه آسمان ها و زمين پيوسته بودند و ما آن ها را باز كرديم»؟
در اين آيه شريفه به منظومه شمسي اشاره شده كه در اصل به هم پیوسته بود و آن توده واحد بعدها به اجزا و اجرام گوناگون تبدیل شد. همچنين در اين آيه، اشاره اي به منشأ حيات يعني «آب» شده است. آیت الله مکارم شیرازی در ارتباط با این موضوع مي نويسد:
«در اينكه منظور از «رتق» و «فتق» (پيوستگى و جدايى) كه در اينجا در مورد آسمان ها و زمين گفته شده است چيست؟ مفسران سخنان بسيار گفته اند كه از ميان آنها سه تفسير، نزديكتر به نظر مى رسد و چنان كه خواهيم گفت هر سه تفسير ممكن است در مفهوم آيه جمع باشد :
1ـ به هم پيوستگى آسمان ها و زمين، اشاره به آغاز خلقت است كه طبق نظرات دانشمندان، مجموعه اين جهان به صورت توده واحد عظيمى از بخار سوزان بود كه بر اثر انفجارات درونى و حركت، تدريجاً تجزيه شد و كواكب و ستاره ها از جمله منظومه شمسى و كره زمين به وجود آمد و با این وجود باز هم جهان در حال توسعه وگسترش است.
2ـ منظور از پيوستگى، يك نواخت بودن مواد جهان است، به طورى كه همه در هم فرو رفته بود و به صورت ماده واحدى خود نمايى مى كرد، اما با گذشت زمان، مواد از هم جدا شدند، و تركيبات جديدى پيدا كردند، و انواع مختلف گياهان و حيوانات و موجودات ديگر، در آسمان و زمين ظاهر شدند، موجوداتى كه هر يك نظام مخصوص و آثار و خواص ويژه دارد، و هر كدام نشانه اى است از عظمت پروردگار و علم و قدرت بى پايانش.
3ـ منظور از به هم پيوستگى آسمان، اين است كه در آغاز بارانى نمى باريد و به هم پيوستگى زمين اين است كه در آن زمان گياهى نمى روئيد، اما خدا، اين هر دو را گشود، از آسمان باران نازل كرد و از زمين انواع گياهان را رويانيد.
روايات متعددى از طريق اهل بيت: به معنى اخير اشاره مى كند، و بعضى از آن ها اشاره اى به تفسير اول دارد» (مکارم شیرازی، همان، ج 13، ص 394؛ همو، پیام قرآن، ج 8 ، ص 151 ـ 148)؛ و نیز نزدیک به این نظر: معرفت، علوم قرآنی، 347؛ الخطیب. قرآن و علم امروز، ص92ـ90؛ پویا، تفسیر قرآن و علوم جدید، ص 25ـ24؛ رازی، تفسیرمفاتیح الغیب، ج 22، ص140ـ137؛ حویزی، تفسير نور الثقلين، ج 3، ص425؛ فیض کاشانی، تفسيرالصافي، ج 3، ص337؛ طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ج 14، ص 280 ـ 277)
بررسي: در اين آيه چند احتمال هست و ادعاي اعجاز علمي بر اساس يكي از آن ها استوار است. از سوي ديگر نظريه هاي كيهان شناسي در اين مورد قطعي نيست، از اين رو نمي توان در اين آيه اعجاز علمي را قطعاً ادعا كرد؛ بلكه ممكن است شگفتي علمي قرآن به شمار آورد.

نتیجه

اعجاز علمی یکی از زمینه ها و ميدان ها مهم بحث در اعجاز قرآن کریم است. امروزه با توجه به پیشرفت های علمی جدید، اعجاز علمی قرآن را مي توان یکی از مهم ترین ابعاد اعجاز دانست؛ به طوری که حتی می توان از آن به عنوان نشانه اقتدار اسلام در علوم ، معرفي نمود و توضيح داد كه قرآن اعجازهاي متعددي در زمينه كيهان شناسي و زيست شناسي دارد؛ هر چند برخي ادعاها در اين مورد قبول كردني نيست.

منابع

1. بابایی، احمدعلی، برگزیده تفسير نمونه، ج 10، دارالکتب الاسلامية، تهران، 1382 ش.
2. بیضون، لبیب، الاعجاز العلمی فی القرآن، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، 1424 هـ .ق، 2003 م، ط اول.
3. پویا، حسن،/نیازمند، رضا، تفسیرقرآن و علوم جدید، باز، تهران، 1380ش.
4. حطیط، حسن، الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، دارالمکتبةالهلال، بيروت، لبنان، 2005م.
5. حویزی، عبدعلی، تفسير نور الثقلين، اسماعیلیان، قم ـ ايران، 1415 ق، چ چهارم.
6. الخطیب، عبدالغنی، قرآن و علم امروز، ترجمه: مبشری، اسدالله، مؤسسه مطبوعاتی عطائی، تهران، 1362ش، چ اول.
7. خویی، سیدابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، دارالزهراء، بیروت، لبنان،1401هـ.ق، 1981م.
8. رازی، فخرالدین، تفسیرمفاتیح الغیب ، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، 1420ق .
9. رضایی اصفهانی، محمدعلی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، انتشارات کتاب مبین، قم، 1381 ش، چ سوم.
10. همو، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، اسوه، تهران، 1375، چ اول.
11. رفيعي محمدي، ناصر، تفسير علمي قرآن، جامعة المصطفي، العالمية، قم، بي تا.
12. شریعتی، محمد تقی، تفسیر نوین، دفتر فرهنگ اسلامی، تهران، 1353ش.
13. طباطبايي، محمد حسین، الميزان فی تفسیرالقرآن، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه، قم، 1417ق.
14. العطّار، داود، موجز علوم القرآن، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، 1399هـ .ق، 1979 م، ط اول.
15. فیض کاشانی، محسن، تفسير الصافي، انتشارات الصدر، تهران، ایران، 1415 ق.
16. مؤدب، سیدرضا، اعجاز قرآن، انتشارات مرکزجهانی اسلامی، قم، 1386، چ اول.
17. محمود الجندی، اشرف فتحی، الموسوعة العالمیة فی اعجاز القرآن والسنة النبویة، دارالروضة ـ للنشر والتوزیع، القاهرة، مصر، 1429هـ .ق، 2008م، چ اول.
18. معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، مؤسسة النشرالاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المقدسة، قم، 1417ق، چ اول.
19. همو، علوم قرآنی، مؤسسه فرهنگی «تمهید»، 1386، چ هشتم.
20. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1377 ش، چ چهارم، تهران.
همو، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش.

پی نوشت :

* عضو هيئت علمي دانشگاه پيام نور استان خوزستان . jalali _abd@yahoo.com

مقالات مشابه

نقد مصادیق اعجاز علمی قرآن در آثار هارون یحیی

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهسیدمفید حسینی کوهساری, زهرا علیمرادی

اعجاز علمی قرآن در اندیشه آیت الله جوادی آملی

نام نشریهمعارج

نام نویسندهاحد داوری, حمیده شفیعی, سعیده آقائی اقدم

بررسی اعجاز علمی قرآن در مراحل خلقت و تکوین جنین انسان

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهمحمدجواد اسکندرلو, سیدبهادر علی زیدی

بررسی سه شگفتی علمی قرآن در آیة «دحوالأرض»

نام نشریهپژوهش نامه معارف قرآنی

نام نویسندهسیدحسین حسینی کارنامی, فهیمه گلپایگانی

اعجاز علمی قرآن در پدیده ابر

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهحسین علوی‌مهر, احمدعلی صادقی

اعجاز علمی قرآن در پدیده ابر

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهحسین علوی‌مهر, احمدعلی صادقی

بررسی دیدگاه بنت الشاطی در انکار اعجاز علمی قرآن

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهمحمدعلی رضایی اصفهانی, نفیسه فقیهی مقدس

بررسي چهارده اعجاز علمي قرآن در تفسير نمونه

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهمحمدعلی رضایی اصفهانی, ابراهیم رضایی آدریانی

بررسی اعجاز روان‌شناختی قرآن

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهسیدمحمود مرویان حسینی, سیدابوذر حسینی